زیر آسمان سوئد
زیر آسمان سوئد

زیر آسمان سوئد

نقدی بر مستندهای یک فیلمساز ایرانی در سوئد

خواننده گرامی: این وبلاگ غیرفعال شده است.درصورت تمایل می توانید از مطالب سایت "زیرآسمان نروژ" در اینجا دیدن نمایید.

نظرات 4 + ارسال نظر
حیدر دوشنبه 13 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 10:51

سلام علی جان...
نقد عالی و بدور از هر جانبداری و احساساتی بود که امیدوارم پیام خودشو به مخاطب اصلی این نوع از مستندها برسونه...با تجربه چندین سالم در عرصه مدیا و دست داشتن در تهیه گزارشات و مستندهای مختلف...به جرات میتونم بگم فراتر از موضوع و پیام مستندهای این خانم،کارهای ایشون از نظر تکنیکی و ساخت مستند دارای مشکلات فراوان تکنیکی و اصول اولیه ساخت مستند هست ،و واقعا برای من جای سواله که چطور ایشون برای کارهایی به این سطح پایین مبالغ صدها هزار کرونی به عنوان حمایت های مالی و اسپانسر دریافت کردن که با چیزی که توی کار دیده میشه و جمع کردن تمام هزینه های داخل سوئد و ایران شاید به چند ده هزار کرون برسه...
ایکاش اسپانسرهایی پیدا میشد تا با حمایت های آنها میشد چهره متفاوتی از ایران پیشرفته امروزی رو فرای نگاههای سیاسی و حکومتی به مخاطبان جهانی نشون داد.

درود حیدر جان
سپاس از مهرت.من هم امیدوارم از این پس شاهد مستندهای بهتر و سطح بالاتری باشیم.متاسفانه همانطوری که خودت هم اشاره کردی مشکل حمایت کننده مالی همواره یکی از مهمترین مشکلات پیش روی مستندسازان جوان ایرانی ست

مینا جم دوشنبه 13 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 20:16

سلام نقد جالبی بود اما به نکته ای توجه نشده بود و اون اینه که اگر در مواردی از مشکلات و معضلاتی که در یک جامعه و البته نه در سطح شهرهای بزرگ بلکه در مناطق محروم و شهرستان های دورافتاده و پرت وجود داره فیلمی ساخته نشه، مطلبی عنوان نشه، بحثی مطرح نشه کی می تونه بازتاب خواسته ها و معضلات و مشکلات اون ها باشه. آیا باید اقلیت در یک جامعه نادیده گرفته بشه چون ما شهر نشین هستیم و این اتفاقات در شهر ما نمی افته؟ در شهرهای بزرگ هم این اتفاقات دیده میشه و این معضلات وجود داره اما به علت کثرت جمعیت و متراکم نبودن اون موارد در مناطق خاص قابل دسترسی و پیگیری نیست. می فهمم که شما درباره ی زشت نمایی جامعه و فرهنگ ایرانی چه نظری دارید، اما زشتی رو نمیشه پنهان کرد و اگر به فکر فرهنگ ایرانی هستیم باید به این فکر باشیم که این معضلات ذره ذره و بدون این که دیده بشن و شنیده بشن و فکری به حالشون بشه شایع میشن و تیشه به ریشه ی فرهنگ ایرانی می زنن. همونطور که تا حالا زدن

درود مینا جان
اگر یکبار دیگر آن جمله را بخوانید متوجه می شوید که بنده اصلا منظورم این نبوده که نباید در روستاها فیلم ساخته شود.پرسش من این بود که چرا بیشتر مستندها صرفا در فضاهای روستایی ساخته می شوند و کمتر در شهرها؟! من معتقدم مستندهایی که در فضای شهری امروز می توانند ساخته شوند به همان اندازه که در فضای روستایی ساخته می شوند دارای قدرت تاثیرگذاری هستند.بنده به هیچ عنوان با پنهان کاری و خودسانسوری موافق نیستم بلکه اتفاقا برعکس معتقد به شفاف سازی هستم.بحث من بیشتر روش نمایش و عرضه ی آن تلخی هاست نه ماهیت آنها که برای همه ی ما آشکار است.از شما سپاسگزارم که وقت گذاشتید و توجه کردید :)

توانا پنج‌شنبه 16 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 09:44

درود بر شما
گمان می کنم یافتن کسی که بدور از گرایش های سیاسی و شخصی اش کاری بیطرفانه ارائه کند چندان آسان نباشد چراکه باورهای ما به نوعی نگرش ها و حساسیت های ما را راهبری می کنند. شاید یک مسئله از دید کسی با یک گرایش ویژه چندان در خور اندیشیدن و توجه نباشد اما از دید کس دیگری با گرایش دیگر بسیار هم در چشم و پر اهمیت باشد.
درباره این موضوع باید به دیدگاه فیلمساز هم توجه کرد. کسی که در میان مردم امروز ایران زندگی کند می داند که همکنون در ایران به دلیل سختی ها و گرفتاری های گوناگون، سن ازدواج بالا رفته و تن دادن به ازدواج و پذیرفتن مسئولیت در میان مردم کمتر شده است. با این اوضاع چند همسری در میان نسل کنونی آن هم به شیوه ی اسلامی و دینی آن بیشتر به شوخی نزدیک است تا واقعیت.
در هر جامعه ای استثناء هم وجود دارد و آدم هایی یافت می شوند که بر خلاف راه و روش بخش بزرگ مردم و جامعه زندگی می کنند. به تصویر کشیدن شیوه رفتار و زندگی چنین آدم هایی به خودی خود بد نیست و شاید سوژه ی گیرایی هم باشد اما چنانچه بدون غرض ورزی و ذهنیت و هدف خاص انجام شود.
درباره موضوع انتخابی فیلمساز اشاره ی درستی کردید. در جامعه ای که نسبت ازدواج و طلاق به مرز بسیار نگران کننده ای رسیده، صحبت کردن از چند همسری و ساخت فیلم، آن هم با توجه به اینکه این مطلب جایگاهی در میان مردم امروز ایران نمی تواند داشته باشد و گویا تنها برای سرگرم کردن مخاطب خارجی ساخته شده جای اندیشیدن و تامل دارد که براستی فیلمساز از بیان این مطلب و ساخت چنین فیلمی آن هم با آن پیامدها و حواشی چه هدفی در سر داشته است؟!
بر این خانم خرده ای نمی توان گرفت پیش از آنکه بر خود خرده بگیریم. مایی که اگرچه بسیار مدعی هستیم اما در عمل به هیچ عنوان کشورمان، فرهنگ، زبان و دست آوردهایش را دوست نداریم. با خودمان که رو راست باشیم خواهیم دید ما هم کم از این خانم با سرزمین و میهن مان رفتار نکره ایم و بلکه باید گفت این خانم از آن رو که گرایش سیاسی خود و به دنبال آن دلبستگی نداشتن به کشورش را پنهان نکرده است جایگاه بهتری از برخی از ما دارد که واقعیت خود را هم نپذیرفته ایم.
باید از خود بپرسیم هر کدام از ما برای سربلندی کشور و مردمش چه کاری انجام داده است.
با سپاس از همه ی تلاش های شما در این راه و هم از این که این موضوع را در میان گذاشتید.

برنا پنج‌شنبه 21 آذر‌ماه سال 1392 ساعت 16:43

سلام...با شما صد درصد موافقم.
من نمی دونم چرا برخی اصرار دارند تا کشور ما را در حد کره ی شمالی عقب افتاده نشون بدهند و سانسور کنند؟
کدوم کشور رو تو دنیا می شناسیم که اینهمه مردمش در داخل و خارج مورد فشار باشند و حتی دانشمنداش رو علنا و با افتخار در مقابل چشم زن و بچه اش به قتل برسونند ولی جوانهاش با عشق و علاقه مضاعف به دنبال ریسرچ در هایتک باشند؟
الان خداوکیلی چند نفر تو کشور ما دنبال چند همسری هستند؟!
من فکر می کنم سوژه های قشنگ تری هم برای ارائه به دنیا داریم.همین فیلم تنهای تنهای تنها می تونه نمونه ی خوبی برای ارائه ی تصویر بومی یک ایرانی با عزت باشه...
علی جان ازت ممنونم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد